به عنوان مثال در زندگی پربرکت حضرت رضا(ع) نوع مواجهه ایشان با مسائلی چون حکومتداری، مستضعفین، انسانهای مخالف و اشرافیت از جمله موضوعاتی است که کمتر در مورد آنها بحث و تبادل نظر صورت گرفته است. به گزارش قدس آنلاین با همین نگاه با حجتالاسلام امینیخواه، مشاور مذهبی برنامههای صداوسیما و پژوهشگر دینی همراه شدهایم تا نگاهی نو به این موضوعات در سیره حضرت رضا(ع) بیندازیم.
چگونه میتوان در مشکلات و مسائل اجتماعی امروز از سیره اهل بیت(ع) کمک گرفت؟ اساساً فلسفه بازخوانی سیره اهل بیت(ع) چیست؟
نکته اول این است که اهل بیت(ع) یک نور، یک حقیقت و یک روح واحدند که در فصول مختلف زمانی و مکانی ابعادش خودش را جلوهگر میکند. به قول مقام معظم رهبری، معصومین(ع) یک انسان هستند که در برههای250 ساله زندگی کردهاند و حقایق را گسترش دادهاند.
مرور زندگی اهل بیت(ع) و یادآوری کمالات و کرامات ایشان از جهات مختلفی برکات دارد. یک جهتش این است که انگار این روح دوباره بر کالبد زمان دمیده میشود و میتوان از آن برای حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی خودمان سود جست. اهل بیت(ع) مظهر تام کرامت هستند. پس میتوانیم با بهره جستن از کرامت آنان و اینکه خودمان را بیشتر از پیش در معرض کرامتشان قرار بدهیم، از آن جلوهها در حل مشکلات فعلیمان استفاده کنیم. از این رو این کرامات مثل مجسمهای که برای فلان پادشاه برای پیروزی در یک جنگ ساختهاند نیست که یک گوشه بگذاریم و نگاهشان کنیم. نه؛ اینها به یک معنا روحی جاری هستند. اگر این روح عبودیت به زندگی ما، اقتضائات ما و ارتباطات ما دمیده شود، خلأها و مشکلات را پر میکند. به نص صریح قرآن که فرمود شما اگر تقوا داشته باشید برکات آسمانها و زمین بر شما نازل میشود، از زیر پایتان غذا میخورید، رزقتان زیاد میشود و مشکلاتتان برطرف میشود و تقوا همه چیز را پوشش میدهد. آن کرامتی که ما در خودمان و در جامعه دنبالش میگردیم تقواست. بنابراین روح اهل بیت(ع) که باید در کالبد زمان ما حلول پیدا کند تقواست.
در بازخوانی سیره اجتماعی حضرت رضا(ع) چه موضوعاتی در اولویت قرار میگیرند؟
در سیره امام رضا(ع) ابعاد حکومتی فراوانی به چشم میخورد. یعنی گاهی باید به ایشان به عنوان کسی که در حکومت وارد شده و در حال اداره زندگی مردم است، نگاه کرد. درست است که حضورشان در حکومت با کراهت بود ولی به هر حال داخل حکومت بودند و آن دوره برای ما الگو است. دوره حضور ایشان در حکومت شرایط و اقتضائات خودش را دارد و دورهای که حضرت در مدینه بودند و به ظاهر وارد حکومت نشده بودند، شرایط خودش را دارد. اما وقتی ابعاد مختلف حکومتی ایشان را نگاه میکنیم ابتدا همان روح تقوا و عبودیت را میبینیم که در هر کجا ظهور و بروز خودش را دارد. این روح تقوا منجر به این میشود که حضرت بشدت نسبت به کم و کسریها و نیازهای فکری و مادی مردم دلسوزی، حساسیت و فعالیت دارند و روایات مختلفی هم در این زمینه داریم. دلسوزی امام مثل امروز غرب شعاری و تبلیغاتی نیست و محصول روح تقواست.
راوی میگوید: حضرت یک روز که روز عرفه بود هر چه داشتند را انفاق کردند. شرایط اقتصادی امام رضا(ع) شرایط ویژهای بود و دوره اقتصادی هم خوب بود. یعنی دیگران هم وضعشان خوب بود و میتوانستند مشکل فقیران را حل کنند. اما امام رضا(ع) دوست دارند در رسیدگی به مشکلات مردم از همه پیشی بگیرند. فضل بن سهل به امام گفت: این چه کاری بود کردید؟ این کاری که شما کردید غرامت است. حضرت فرمودند: این غرامت نیست، غنیمت است. هر کاری که کرامت و اجری داشته باشد و تو انجامش بدهی غنیمت است. این یک نوع نگاه است.
رفتاری که امروزه توسط برخی مسئولان انجام میشود و مردم را آزار میدهد، نوع برخورد آنها با مردم عادی است. در سیره امام رضا(ع) نحوه برخورد و تعامل مسئول با مردم چگونه است؟
روایت شده است که وقتی سفره غذا را جلو امام پهن میکردند، بخصوص با آن اشرافیتی که در آن دوره، عباسیها داشتند، حضرت دست به غذا نمیبردند و میفرمودند باید همه خدم و حشم و کارگزاران من هم سر سفره بنشینند تا من دست به غذا ببرم. خب این خیلی نکته مهمی است. حضرت برای خودشان شأن سیاسی قائل نیستند. این همان روح عبودیت و تقواست. همین حالا ما چقدر در جامعهمان طبقهبندی داریم و شئون قائل هستیم در حالی که نگاه اهل بیت(ع) این نیست.
باز هم در روایات داریم که یک خراسانی در برگشت از حج خدمت امام رضا(ع) آمد و گفت: در حج هر چه داشتم گم کردم و حالا هیچ پولی ندارم. حضرت رفتند و پس از دقایقی پولی آوردند و از پشت پرده به او دادند. شخصی سؤال کرد که چرا از پشت پرده جلو نیامدید؟ حضرت فرمودند: ترسیدم ذلت درخواست در چهرهاش دیده شود. یعنی حضرت نمیخواهند حتی احتیاج و فقر کسی عاملی برای تحقیر او باشد. اما توسط همین مسئولان خودمان شاهد بودیم که بارها گفتند مردمی که در مسکن مهر ساکن هستند، در قوطی کبریت زندگی میکنند یا سبد کالا را با آن وضعیت بین مردم توزیع کردند. ما باید وقتی به مردم رسیدگی میکنیم خودمان را حقیقتاً کارگزار مردم بدانیم.
خیلی از مسئولان خودشان را کارگزار میدانند و سادهزیست هم هستند اما خروجی کارشان تفاوتی با مسئولان اشرافی ندارد. ظاهراً سادهزیستی بهتنهایی کفایت نمیکند.
بحثی که میخواهم اینجا به آن اشاره کنم بحث درویشنمایی و زهدفروشی است. بعضیها برای ژست عدالت، سادهزیستنمایی میکنند. در حالی که اهل بیت(ع) اصرار نداشتند نشان بدهند که ما از سطح مردم عادی پایینتر هستیم. البته یک نکته ظریف وجود دارد. آن هم اینکه حضرت فقط در دورهای که مسئولیت داشتند خودشان و زندگیشان را به اضعف مردم شبیه میکردند. ولی وقتی در حکومت مسئولیت نداشتند، شبیه مردم عادی رفتار میکردند. یعنی اصرار به سادهزیستی در حد اضعف مردم نداشتند. یک بار سفیان ثوری دید حضرت لباس خیلی مرتبی پوشیده است. به حضرت گله کرد که یک لباس ارزانتر میپوشیدید. حضرت دستش را گرفت و برد داخل لباسش. آنجا فهمید که حضرت داخل لباسِ متصل به بدنشان لباس پشمی پوشیدهاند. حضرت فرمودند: لباس پشمی که داخل است را برای خدا پوشیدم و لباس بیرونی را برای خلق. بعد فرمودند: اما تو برعکس پوشیدهای. یعنی بیرون لباس پشمی پوشیدی و داخل لباس نرم و فاخر. حضرت در آن دوره ناراحت نمیشوند که از سطح معیشت مردم بالاتر بیایند. همچنین دوست ندارند در جامعه همه خودشان را فقیر، مفلوک و پشمینهپوش نشان دهند. عدالتطلبی این نیست که لزوماً با پیکان و یا نامرتب رفت و آمد کنیم. بلکه باید دستگاه محاسباتی و تعاملات ما بر مبنای عبودیت باشد. روایت داریم زهد این است که زهدت را مخفی کنی. مردم خودشان از رفتارهای دیگر امام به زهد او خواهند رسند. مردم به مرور در متن زندگی امام به اینکه او دلسوز مردم است و رفتارهای شعاری ندارد، پی میبرند. گرایش به معنویت این نیست که ما قیافه سادهزیستی و عدالت بگیریم بلکه باید روح عبودیت و تقوا را در کارهای ساده زندگی وارد کنیم.
نظر شما